اصولا جملگی هستید ناخوش...

                                      

              به لبخند دروغ آن ور آب  

               شدید آخر اسیر چنگ گرداب  

                   ولایت را رها کردید و حالا...

گرفتارید در دست اوباما

اوباما خود اسیر دیو نفس است

به نزد ملتش خود هست او پست

خودش در منجلاب جنگ مانده

به رویش داغ مهر ننگ مانده

شما ایرانی و اهل ولایید

چرا افتاده در چنگ بلایید؟

شما گفتید ما قانون گراییم

ولایت باور و اهل ولاییم

چرا با دشمن ایران نشستید؟

چرا عهد نخستین را شکستید؟

مگر از مردم عاشق چه دیدید

که از بام وطن ناگه پریدید؟

چرا رفتید در دامان دشمن

که دائم می زند سنگ فلاخن

چه می گویید فردای قیامت

جواب آن امام راست قامت؟

که ما عهد ولایت را شکستیم

و با خصم امامت عهد بستیم؟!

خدا را میهنت را مفت مفروش

مشو در پیش دشمن زار و خاموش

بگو ایرانی ام از نسل آرش

بگو هستم به جان خصم، آتش

بگو هستم مسلمان با ولی باش

نه که همچون خوارج بر علی باش

ز لبخند اوباما شاد گشتی

گمان کردی دگر ارشاد گشتی؟

اگر گرگی زند بربره لبخند

بدان با مرگ، خواهد خورد پیوند

شما گشتید با بیگانگان جفت

نمی گویید غیر از حرف یامفت

اصولا جملگی هستید ناخوش

ز نسل نهروانید و علی کش

ولایت را رها کردید و حالا

سفر کرده به دامان اوباما

اگر یار امام مهربانید

چرا بر سفره بیگانگانید؟

چه خون هایی که از مکر شما ریخت

سخن های شماها فتنه انگیخت

دلی گر هست با دریا گذارید

...

چرا یک جو نمی دانید که حق چیست

به مولا فتنه گر بودن هنر نیست